سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر

شاعر : وحید دکامین
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : چهارپاره

دیـدم به خـواب شمع خرابه شدی پدر            گفتم: چگـونه بی‌تو شبم را سحر بُوَد؟

گفتی: قرار آخر من با تو امشب است            بابا برای وصل تو، چـشمم به در بُوَد


روزی به روی دوش عمو بود جای من            حالا به خاک سرد خـرابه ست منزلم

حـرف نگـفـته با تو بـسی داشتـم ولی            دیـدم سر تو را و سخـن مانْـد در دلـم

حالا که برلبت اثر از خیزران نشست            در راه عشق من لب خود می‌کنم کبود

موی سرم چو موی تو، آتش گرفته است            دخـتـر نـدیـده‌ام که شـبـیـه پـدر نـبـود

عـمّـه ز راه رفـتن من گـریه می‌کـنـد            خـیـلی شـبـیـه مـادر پهـلـو شکـستـه‌ام

بابا بـیـا و هـمره خـود دخـتـرت بـبـر            از دردِ زنده ماندن بعد از تو خسته‌ام

او با کـمک ز عـمّه دگـر راه می‌رود            یک دختر سه ساله و افـتادگی چنین؟

لب را گذاشت بر لب بابا و جان سپرد            پـایـان گـرفت قـصـۀ دلـدادگـی چـنین

نقد و بررسی

داستان افتادن حضرت رقیه از ناقه و رفتن زجر در بیابان ها به دنبال او در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نیست و همانگونه که علما و محققین گفته و نوشته اند این موضوع از تحریفات عاشوراست؛ لذا ابیات زیر حذف شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



با دستْ اگرکه بر سرِ تو دست می‌کشم            سیـلی زجر چـشم مرا تار کرده است



این دنـدۀ شـکـستـۀ پـهـلـوی من، پـدر            کار نفـس کـشیدن من زار کرده است